مهدویت در خصوص مسائل دینی و مهدویت
|
با توجه به مقام عصمت ائمه(عليهمالسلام)، استغفار آنها به درگاه خداوند به چه معناست؟ جواب: استغفار براي اولياي خداوند جنبه دفع و براي ما جنبه رفع دارد؛ يعني ما استغفار ميكنيم تا لغزشهايي كه مرتكب شدهايم بخشيده شود و آنها استغفار ميكنند تا گناه اصلاً به سراغ آنها نيايد. آنها ذاتاً معصوم نيستند و نفس استغفار براي ايشان عبادت است؛ يعني آن بزرگان با عبادت و اطاعت، معصوم هستند و استغفار و توبه در عصمت آنها دخالت دارد.
حضرت موسي(عليهالسلام) در شهود خداوند قويتر بود يا اهل بیت (علیهم السلام) ؟
جواب: پاسخ : خداي سبحان با چشم ديده نميشود، صوت و آهنگ هم نيست تا با گوش شنيده شود، رايحه هم نيست تا با بيني حس گردد؛ او از ماديات منزّه و مجرّد محض است. انسان تنها از طريق مشاهده دل، ميتواند آن وجود مجرد محض را در حد وسعت ذات خود، نه در حد شناخت ذات خداوند بشناسد؛ يعني حقيقت انسان با حقيقت حضرت حق، به همان اندازهاي كه محدود با نامحدود رابطه برقرار ميكند، پيوند وجودي برقرار ميسازد و او را مشاهده ميكند. مسئله مهم اينكه هر چه درجه شهودي شاهد قويتر باشد، آن ذات مقدس را قويتر مشاهده ميكند. وجود مبارك موسي(عليهالسلام) به اندازه سعه وجودي خود با خداي سبحان مرتبط بود. اهلبيت(عليهمالسلام) در اين زمينه به مقام والاتري بار مييابند، زيرا هر پيامبر به اندازه كتاب خود پيام ميآورد و درجه وجودي او معادل همان كتاب است و قرآن كريم افزون بر آنكه مصدّق كتابهاي گذشته است، مهيمن بر آنها نيز است[1]؛ يعني بر همه آنها برتري و سيطره دارد. اهلبيت(عليهمالسلام) همتاي قرآن هستند و در هيچ درجه از درجات وجودي خود از قرآن عقب نيستند، چون در غير اين صورت افتراق حاصل ميشد. در حالي كه پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «لَنْ يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض».[2]
موسي(عليهالسلام) در حد تورات بود و اهلبيت(عليهمالسلام) در حد قرآن، و قرآن بر تورات مهيمن است، پس همتايان قرآن كريم هم بر همتايان كتابهاي آسماني ديگر مهيمن هستند. با اين براهين، ميتوان دريافت كه مقام اهلبيت(عليهمالسلام) از انبياي گذشته برتر و در نتيجه شهود ايشان قويتر و بيشتر است. [1] ـ ر.ك: سوره مائده، آيه 48. [2] ـ قال رسول اللّهصلي الله عليه و آله و سلم في آخر خُطبته يوم قبضه اللّه عزّوجلّ إليه: «إنّي قد تركتُ فيكم أمرين لنتضلّوا بعدي ما إن تمسّكتم بهما كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي، فإنّ اللطيف الخبير قد عهد إليّ أنّهما لنيفترقا حتّي يردا عليّ الحوض كهاتين و جمع بين مسبّحتيه و لا أقول كهاتين و جمع بين المسبّحة و الوسطي فتسبق إحداهما الاُخري فتمسّكوا بهما لاتزلّوا و لاتضلّوا و لاتقدّموهم فتضلّوا»(الكافي، ج 2، ص 415). در روايت ديگر نيز از پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم چنين آمده است: «إنّي تاركٌ فيكم الثقلين كتاب اللّه وعترتي أهل بيتي فإنّهما لن يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض»(بحار الانوار، ج 23، ص 133؛ ر.ك: الدر المنثور، ج 7، ص 349). سر عدم تصريح اسامى معصومين (عليهمالسّلام) در قرآن چيست؟
جواب: شايد سرّ عدم تصريح اسامى شريف حضرت اميرالمؤمنين و سائر معصومين (عليهمالسّلام) همان باشد، كه دشمنى ديرين و كينه توزى كهن منافقانِ بظاهر مسلمان، و سادهانديشى تازه مسلمانان صدر اسلام بانضمام برخى از علل و عوامل ديگر سبب مىشد كه عدّهاى از اصل دين منحرف شوند، يا جنگ داخلى در حضور پيامبر (صلّىاللهعليهوآله) رخ دهد چنانكه از بعضى ائمه (عليهمالسّلام) پرسيدند چرا اسم على (عليهالسّلام) در قرآن نيامد، آنحضرت جوابى فرمودهاند كه عصارهٔ آن مرقوم شد، پروردگار همواره علاقمندان به معارف را از قرآن و عترت بهرهمند فرمايد. حيات حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء چگونه با قوانين علمي توجيه ميشود؟
جواب: اولاً حيات طولاني امام زمان(عليه السّلام) بر خلاف عادت است نه بر خلاف علّيت. يعني به طور عادي كسي نميتواند هزار يا ده هزار سال زندگي كند اما به صورت غير عادي (خرق عادت) اين كار ممكن است. ثانياً اگر بدانيم انسان چيست و بدنش را چه كسي اداره ميكند، اين سؤال اصلاً براي ما مطرح نيست. براي عرفا و حكماي بزرگ چنين سؤالهايي اصلاً مطرح نيست. بنده يك وقتي به داندانپزشك محترمي مراجعه كردم، او ميگفت بعضيها هستند كه دندانهايشان صد سال دوام دارد و نميپوسد؛ ولي اگر فولاد صد سال شب و روز كار بكند فرسوده ميشود. چون فولاد و آهن اگر فرسوده شد ديگر جايگزين نميشود اما دندان هر روز عوض ميشود، مرتب سلولهاي جديد جاي سلولهاي مرده و قديمي را ميگيرند. با اين توضيح اگر تمام ذرات بدن در حركت و تعويض هستند و روح آدمي حركات تمام اين ذرات را دقيقاً تحت كنترل دارد در اين صورت اگر روح انسان كاملي، بر خلاف عادت (نظم عادي) بهترين سلولهاي را جايگزين كند، و دقيقترين كنترلها را روي قسمتهاي مختلف بدن داشته باشد، يك انسان كامل ميتواند حتي ميليونها سال نيز زنده بماند (و اين مطلبي است كه علم پزشكي امروز به اثبات رسانده است). اين مثلي كه مُلاي رومي ذكر ميكند كه اگر شما روز يا شب در كنار نهر رواني كه آب آن خيلي آرام در حركت است بنشينيد و تصوير خورشيد يا ماه در اين جوي آب بيفتد و مانند آينهاي باشد كه شما تصوير خود را در آن ميبينيد صدها عكس ميآيد و ميرود و شما خيال ميكنيد ساعتها با عكس خود روبرو بودهايد در حالي كه آينهها و عكسهاي متعدد در هر لحظه آمدند و رفتند. شد مبدل آب اين جو چند بار عكس ماه و عكس اختر بر قرار همين بزرگوار در جاي ديگر ميگويد: اي برادر تو همان انديشهاي ما بقي خود استخوان و ريشهاي بنابراين اگر كسي روح و سلطه آن را بر بدن خود بشناسد، سَيَلان و حركات و تعويض ذرات بدن را تحت كنترل روح بداند و قدري با حكمت و عرفان آشنا شود، اصلاً اين اشكال كه چطور يك انسان ميتواند يك ميليون سال، دو ميليون سال يا بيشتر بماند برايش مطرح نيست. اگر روح پيوندش با خالق جهان هستي به حدي بود كه قدرت خاصي ما فوق قدرت افراد عادي پيدا كرد ميتواند همان طوري كه بدن خود را ميگرداند، خارج از بدن خود را هم اداره كند. زيرا خارج از روح او حكم بدن او را دارد. وجود مبارك حضرت امير(سلام اللّه عليه) در نهج البلاغه ضمن روايتي نوراني در خطبه قاصعه ميفرمايد من در حضور پيامبر اكرم عليه آلاف التحية والثناء ايستاده بودم، مشركين حجاز به پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) گفتند اگر تو پيغمبر هستي يك معجزه حسّي بياور تا تو را بپذيريم. فرمود چه كنم؟ گفتند: دستور بده نيمي از درختي كه روبروي توست از نيمه ديگر جدا شود و به حضور تو بيايد. حضرت فرمود اگر اين كار را انجام دادم ايمان ميآوريد؟ گفتند: بلي. حضرت علي(عليه السّلام) در ادامه ميگويد: من ديدم اين درخت دو نيم شد، نيمي از آن در جاي خود ايستاد و نيم ديگر حركت كرد و جلو آمد بطوري كه شاخههايش روي دوش ما قرار گرفت. مشركين گفتند: دستور بده نيمه ديگر آن هم از جاي خود حركت كند و نزد تو بيايد. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) اين كار را هم انجام دادند. بعد گفتند: دستور بده اين دو نيمه درخت به هم متصل شود و سرجاي اول برگردد با وجود اين، مشركين باز ايمان نياوردند. كرامات همه محال عادي هستند، نه محال عقلي مجال عقلي كرامت بردار نيست مثل 5=2×2 اين شدني نيست، اعجاز بردار هم نيست. به هر حال حيات حضرت ولي عصر(عجلاللّه تعالي فرجه الشريف) محال عادي است نه محال عقلي. سرّ سلام كردن به اهل بيت(عليهمالسلام) چيست؟
جواب: شايد به عرضتان رسيده باشد كه يكي از آداب مجلس علم آن است كه معلم به متعلّمان و مخاطبان درود بفرستد و سلام كند. اين ادبي است كه ذات اقدس اله در سوره مباركه انعام به ما آموخت، فرمود: ”وَإذا جاءَكَ الّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ“(١) يعني وقتي مؤمنين براي فراگيري علوم الهي به محضر تو آمدند بگو سلام عليكم. مخاطباني كه در مجلس رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) شرف حضور داشتند دو گروه بودند. متوسطين آنها سلام را از خود پيغمبر و برخي از آنها سلام را از خدا دريافت ميكردند. البته سلام خدا همان اعطاي سلامتي است. اينطور نيست كه خدا لفظاً به كسي سلام كند، و مهمترين نوع سلامتي هم، سلامتي دل است. اگر دلي از ياد غير خدا خالي بود چنين دلي سالم است. وقتي ظرف دل سالم بود جا براي مظروف وجود دارد و آنگاه است كه علوم و معارف را در چنين ظرفي ميريزند. بنابراين ذات اقدس اله اول به انسان ظرف ميدهد بعد ظرفيت و در نهايت مظروف عطا ميكند. از طرف ديگر سلامت دل در شكستن دل است و لذا اگر انسان حالي پيدا كرد كه دلش شكست بايد شاكر باشد، اگر مطلبي فرا گرفت بايد شاكر باشد چون همه اينها از عطاياي الهي است. به هر حال سلامت دل نيمي از راه است براي اينكه ظرف سالم، مادامي كه تهي از مظروف باشد سودي ندارد. اينكه ما در عرض ادب به پيشگاه معصومين عليهم السلام در زيارتها عرض ميكنيم السلام عليكم و رحمة اللّه وبركاته اين سلامت مربوط به سلامت قلب و ظرف است و آن رحمتي كه مسئلت ميكنيم ناظر به مظروف است يعني در واقع از خدا دو چيز طلب ميكنيم يكي سلامت ظرف دل و دوم داشتن مظروف خوب، يعني از خدا ميخواهيم كه رحمت و بركات خود را بر قلب ما، نازل كند و قلب ما را از ياد غير خود تطهير نمايد
(١) سوره انعام، آيه ٥٤.
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: امامت و معصومین ، ، برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |